پیشگفتار اطلس نقشه رفاهی یکصد شهر ایران
احمد میدری
معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی
همزمان با شکلگیری ساخت اداری و دولت شبهمدرن ایران در دیماه 1297، اولین شناسنامه ایرانیان صادر شد. این شناسنامه اطلاعاتی همچون تاریخ تولد، محل تولد و مشخصاتی از والدین را به ثبت میرساند. این اقدام به ظاهر معمول، ضمن آنکه با موانع و چالشهای زیادی برای تحقق مواجه بود، تحول مهمی در نظام سیاستگذاری ایران به شمار میرود. اغراق نیست اگر بگوییم یکی از ارکان دولت مدرن، ثبت هویتی شهروندان است که به دولت اجازه میدهد ویژگیهای زمینهای جمعیت قلمرو خود را بشناسد و به اتخاذ سیاستهای متناسب بپردازد. اما شناسنامه فردی تنها یک گام اولیه برای تسهیل سیاستگذاری زمینهمند است؛ بسیاری از سیاستهای اجرایی مستلزم ثبت اطلاعات خانوار است؛ چراکه واحد گروه هدف برای این سیاستها، نه افراد بلکه خانوادهها هستند.
از طرف دیگر، طی سالهای اخیر، سازمان و ارگانهای مختلف کشور مانند شهرداریها، وزارت راه و شهرسازی، سازمان بهزیستی، کمیته امداد، سازمان تأمین اجتماعی، وزارت بهداشت، وزارت آموزشوپرورش، سمن و خیریهها و ... اطلاعات متفاوتی که حاوی دادههای ارزشمندی هستند را جمعآوری و تهیهکردهاند. اما بسیاری از این دادهها ثبتی نیستند، برخط نیستند و دسترسی به آنها محدود به همان سازمان است. به عبارتی دادههایی که در یک سازمان مشخص تهیه و جمعآوری میشوند، سازمانهای دیگر به آن دسترسی ندارند و این مسئله موجب عدم هماهنگی، همپوشانی فعالیتها، ایجاد انحراف و هدررفت منابع بودجهای کشور شده است. این در حالی است که ایجاد شناسنامه و پایگاههای ملی اطلاعات شهروندی سابقهای دیرینه در دنیا دارند.
نروژ از سال 1964 گردآوری اطلاعات جمعیتی را بهصورت ثبتی آغاز کرده است. بدین معنا که در صورت فوت یک فرد وضعیت حیات او در تمامی بانکهای اطلاعاتی کشور بهصورت برخط تغییر میکند. اما در ایران با وجود 1500 مرکز دفن، تنها اطلاعات 8 مرکز دفن بهصورت آنلاین ثبت میشود. سوئد اطلاعات کسبوکار افراد را از سال 1963 ثبت میکند. دانمارک از سال 1977 اطلاعات مسکن و مستغلات و وضعیت محل سکونت شهروندان را ثبت میکند. ثبت اطلاعات خانوارها، درآمد و وضعیت اشتغال سابقهای بیش از 50 سال دارند.
محدودیتهای اطلاعاتی و شکل جزیرهای دادهها، طراحی بسیاری از سیاستهای رفاهی را ناممکن و اجرای بسیاری از آنها را با شکست مواجه میسازد. چراکه داشتن اطلاعات دقیق، کافی و صحیح از سطوح فقر، رفاه و نابرابری گام نخست طراحی و اجرای هرگونه سیاست باهدف ارتقای رفاه ایرانیان است. در این حوزه، تشکیل پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان در معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، زیرساخت مناسبی برای شناسایی برخط فقر در کشور به وجود آورده است. این پایگاه برای هر فرد و خانواده شناسنامه اقتصادی – اجتماعی تهیهکرده است.
در این شناسنامه، برای هر کد ملی وضعیت شغلی، درآمد و دارایی و بسیاری از ویژگیهای اجتماعی - اقتصادی ثبتشده است. پایگاه ملی اطلاعات رفاه ایرانیان از تجمیع دادههای بیش از 60 منبع دادهای مهم در کشور تشکیلشده است. بهطوریکه هماکنون این امکان وجود دارد تا خانوارهای فاقد بیمه بازنشستگی، فاقد خودرو، خانوارهای زن سرپرست و غیره، شناساییشده و موردحمایت دولت قرار گیرند و یا افراد متخلف همچون کسانی که بیش از یک دفترچه بیمه درمانی دارند سامان داده شوند.
برای هر کد ملی مشخص است که آیا این فرد دارای معلولیت است؟ در خانواده خود دارای معلول است؟ کودک این خانواده به مدرسه میرود و یا به دلایل مختلفی محروم شده است؟ تمامی این اطلاعات ثبتی هستند و از سازمانهای مختلف جمعآوری میگردند. بهعبارتیدیگر، اطلاعات ناشی از خوداظهاری افراد به صفر رسیده و این امر قابلیت اتکایی این پایگاه را بهطور چشمگیری افزایش داده است.
با استفاده از پایگاه ملی رفاه ایرانیان، با انطباق کد ملی، 6 رقم کد پستی و گشتهای پستی تهیهشده در شرکت پست، موقعیت مکانی هر فرد مشخصشده است. این امر کمک کرده است تا توزیع فقر، رفاه و نابرابری در شهرها به تصویر کشیده شوند. نقشههای رفاهی تهیه شوند؛ توزیع جمعیت فقیر در محلههای یک شهر، محل سکونت زنان سرپرست خانوار، خانوارهای فاقد بیمه، خانوارهای دارای عضو معلول، خانوارهای فاقد درآمد ثابت ماهانه و یا... مشخص شوند.
در اطلس نقشه رفاهی یکصد شهر ایران، 24 شاخص فقر و رفاه اجتماعی برای هر استان و شهرستان ارائهشده و میتوان وضعیت هر شهرستان و استان را با میانگین کشوری و یا مناطق دیگر مقایسه کرد. بهعنوانمثال، برآورد میگردد 23 درصد از جمعیت کشور گرفتار فقر قطعی هستند و این در حالی است که مقدار مشابه برای تهران کمتر از 13 درصد و برای سیستان و بلوچستان بیش از 51 درصد برآورد شده است. این بدان معناست که شدت فقر در تهران بسیار کمتر و در سیستان و بلوچستان بسیار بیشتر از میانگین کشوری است.
در این اطلس، برآورد شده است که هر یک از محلههای هر شهر بهطور میانگین در کدام دهک اقتصادی قرار میگیرند و این شاخص در نقشههای شهری به تصویر کشیده شدهاند. مقایسه این نقشهها، نتایج جالبتوجه و البته متعددی را به دست میدهد. بهعنوانمثال میتوان مشاهده کرد که شهرهایی مانند اهواز و یا مشهد، تجمع جمعیت فقیر متمرکزتر است و شاهد تشکیل کلونی فقر هستیم، اما در شهرهایی مانند اصفهان و یا تبریز توزیع جمعیت فقیر دارای پراکندگی بیشتری است. از سویی دیگر مشاهده میگردد که جمعیت غالب شهر تهران در 4 دهک بالای درآمدی کشور قرار دارند و در شهرهای بسیاری همچون ایرانشهر، غالب جمعیت در 4 دهک پایین درآمدی قرار دارند.
بررسی دادههای این اطلس، اطلاعات دیگری را نیز در اختیار مخاطب میگذارد. برخی از شهرها همانند ارومیه، خمینیشهر، ایلام و مشهد به دو بخش ثروتمند نشین و فقیرنشین تقسیم شدهاند. مثلاً خانوارهای ثروتمند ارومیه در جنوب این شهر و خانوارهای دهکهای پایینی در شمال این شهر سکونت دارند. در خمینیشهر و ایلام این وضعیت معکوس است و در مشهد دهکهای بالایی در غرب شهر و دهکهای پایینی در شرق متمرکز هستند. از طرف دیگر، در شهرهایی همچون اهواز، فارس، قم و کرمانشاه محلات فقیر و ثروتمند بهصورت شطرنجی در کنار یکدیگر قرارگرفتهاند.
جدا از نقشههای اطلس، اطلاعات ارائهشده در جداول، امکان بررسی برخی رابطهها را فراهم میکند. برای مثال در شهرهای با نرخ فقر بالایی همچون سرباز، سراوان و تربتجام (با نرخ فقر قطعی 67.6 و 55.1 و 47.6) جمعیت خانوارهایی که فاقد عضو دارای درآمد ثابت باشند بسیار زیاد است (به ترتیب 88.8 و 78.3 و 67.2)، اما در شهرهای سبزی همچون سمنان، بهبهان و شهرکرد با نرخ فقر 8.7 و 15.2 و 12.8، نرخ خانوارهای فاقد عضو دارای درآمد ثابت به ترتیب بالغبر 22.8 و 32.9 و 30.7 است.